سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عطر تو

 

بی هوا باران عطر تو

دیشب حواسم نبود که بی هوا ظاهر شدی....

داشتم از گل مریم اکسیژن می گرفتم 

و عطر تو را به رخش می کشیدم 

داشتم با زمین و زمان حرف می زدم و تو را به تصویر می کشیدم

و تو یکهو سر رسیدی و همه به من خندیدند

خندیدند که تو کجا و توصیف های من کجا

خندیدند که من چقدر با این واژه ها تو را محدود به تصویر کشیده ام

خندیدند که تو چقدر بزرگ تر از نوشته های منی

ولی چه کنم به من حق نمی دهی واژه کم بیاورم؟...

به من حق نمی دهی نتوانم تو را آنطور که باید ترسیم کنم؟

ادامه مطلب...

[ سه شنبه 91/11/3 ] [ 12:1 صبح ] [ آرش ]

نظر

رهگذر من

 

رهگذر،خیال،تنهایی

آمدنت را به

 

نظاره نشسته ام

 

تالحظه ای

ظاهر شوی در سرای خیالم

افسوس که میگذرند لحظه ها و

رهگذر من هرگز گذر نمی کند از جاده ی بی انتهای تنهایی من...

این روزها همه چیز برایم سرابی بیش نیست...

 



[ پنج شنبه 91/9/23 ] [ 10:22 عصر ] [ آرش ]

نظر

معنی تمرین

قلب،زندگی،حضور

اینجا در قلب من حد و مرزی

برای حضور تو نیست

به من نگو که چگونه بی تو

زیستن را تمرین کنم

مگر ماهی بیرون از آب

می تواند نفس بکشد؟؟؟

مگر می شود هوا را از

زندگیم برداری و من 

زنده بمانم؟؟؟

بگو معنی تمرین چیست؟؟؟

بریدن از چه چیز را تمرین کنم؟؟؟

بریدن از خودم را؟؟؟

مگر همیشه نگفتم که تو

هم پاره ای از تن منی ...
از من نپرس که اشکهایم را برای

چه به پروانه ها هدیه می دهم
همه می دانند که دوری از تو

 روحم را می آزارد
تو خود پروانه ها را به من سپردی که

میهمان لحظه های بی کسی ام باشند
نگاهت را از چشمم برندار مرا از من نگیر ...



[ سه شنبه 91/9/14 ] [ 6:6 عصر ] [ آرش ]

نظر

عزیز تر از جان

عزیز تر از جان

به چه تشبیه کنم نام تو را ، به بهار یا به آبی زلال دریا ، ساده تر می گویم تو تمامیت احساس منی .

                    عزیزتر از جانم ، من در چشم تو کتاب زندگیم را میخوانم و هر بار که مژه های تو بهم میخورد یک صفحه از زندگی را برای من ورق میزند .



[ سه شنبه 91/8/16 ] [ 8:51 عصر ] [ آرش ]

نظر

خیلی سخته

خیلی سخته

چه زیباست بخاطر تو زیستن وبرای تو ماندن وبه پای تو سوختن وچه تلخ وغم انگیز است دور از تو بودن برای تو گریستن وبه عشق ودنیای تو نرسیدن ای کاش میدانستی بدون تو وبه دور از دستهای مهربانت زندگی چه ناشکیباست



[ سه شنبه 91/8/16 ] [ 1:1 صبح ] [ آرش ]

نظر

:: مطالب قدیمی‌تر >>